بهترین لحظات زندگی هر ادمی...

وقتیه که تولدش رو بهش تبریک میگن...

این نشون میده که به یادشن...

.

به یادتم عشقم...

در این لحظات شیرین...

خیلی ساده ولی از اعماق قلب عاشقم میگم:

تولدت مبارک عزیزم ...

و...

عاشقانه دوستت دارم...

تا روزی که متعلق  عشقم است...

تولدش...

شاید اگه یکم شانس داشتیم  
شاید اگه توپا با مهاجمامون لج نمی کردن  
شاید اگه توپ و تور و تیر دروازه همرامون بود
شاید اگه روز بازی با استقلال بهترین روز بازی  دروازه بان و دفاع حریف نبود
شاید اگه وحید بازی با سپاهان مصدوم نمی شد
شاید اگه آندو و کیانوش و مجتبی مصدوم نمی شدن
شاید اگه فرهاد نمی رفت
شاید اگه مصاحبه و حاشیه نبود
شاید اگه کهکشانی نیودیم
 شاید اگه حسودی یه عده دشمن دوست نما نبود
شاید اگه ...................
.
.
.
.
.
ما 3،2 هفته مونده به پایان لیگ قهرمانی مون رو جشن میگرفتیم ولی هنوز هم....
می دونین،ما بچه های ریاضی عادت داریم همه احتمالات رو بسنجیم همش رو!
استقلال هنوز شانس داره پس چرا آیه یاس میخونین؟هنوز دو هفته مونده.اگه این دو هفته سپاهان و تراکتور بازی هاشون رو ببیازن بازم همینو میگین؟حرفتون همینه؟!بازم آیه یاس میخونین؟از سه سال پیش یادتون رفته؟اون سال هم خیلی ها نمی خواستن قهرمان شیم ولی خدا خواست.خدا خواست به یه عده بلند بلند بخنده .......
پس بسه آیه ی یاس و ناامیدی خوندن.برین تاریخ رو مرور کنین.
دلت رو به دریا بزن!د نیا خیلی بزرگه!

راستی سلام!ببخشین یه مدته خیلی طولانی نبودم!نبودنم چندتا دلیل داشت

اولیش اینکه یکشنبه هفته پیش آزمون پایا داشتیم که برامون خیلی مهم بود و اگه خدا بخواد قبولیم آخه فک کنم خوب دادیم!

دومیش اینکه خواهرم چون این چند ماه آخر خیلی تحقیق دانشگاه داره و شارژ مدمش تموم شده بود و خیلی طول میکشید تا دوباره شارژ شه مدم من رو برد تا استفاده کنه منم که دارن جای خونمون رو فیبر نوری می کنن خیر سرشون نمی تونستم از ADSL ام استفاده کنم

بعدم اینکه الآن اردیبهشت ماهه و ماه امتحانای ما!امتحانای مزخرفمون!آخ کی میشه که تابستون بیاد؟

این یه مدتی که نبودم یه سری اتفاق افتاد که مساوی اس اس مقابل شاهین و شهرداری و برد خوشملش برابر الریان البته با گلزنی کاپیتان آرش خیلی قشنتر شده بود یه سریش بود.هم پنالتیش که رحمتی داش به جای وحیدبراش دعا می کرد هم گل دومش که پاس عالی مجتبی دلیلش بودو البته اون توپا که گل نشدو بد تر از همه اونی بود که به تیرک خوردخیلی ناراحت شدم جیغ زدم کلی از ناراحتی!

راستی حتما خبر دارین که کتف وحید شکسته و آرش و رحمتی و حاجی رفتن دیدنش؟الهی بگردم!زهرامون طفلی وحید که مصدوم شد کلی گریه کرد.....

یه اتفاق جاب دیگه این وقت که نبودم این بود که جمعه هفته پیش(ده روز پیش)جلسه اولیا و مربیان بود مدرسمون.یکی از بچه های خبر کش تجربی واسه فضولی و خبر کشی میره تو بقیه کلاسا و اسم هرکسی رو با اسم دوست پسرش مینویسه و میده دست ناظممون.که اونم روز جلسه بذاره کف دست مادرا!

در کنار اون اسما اسم منم مینویسه با اسمه آرش!!!!!!!

وقتی به مامانم گفته مامانم کلی بهشون خندیده و گفته مگه شما"آرش برهانی"رو نمیشناسین؟!!!!!

خیلی باحال بود نه؟!

ای خدا این چه شانسی ما داریم؟ چرا همش باید گل آرش پرپرشه؟ چرا توپامون به جای تور دروازه  خط کنار دروازه رو مبینه؟چرا مساوی کردیم؟خسته شدیم دیگه از مساوی از بد شانسی از بد بودن تو نیمه دوم

ولی عیب نداره این همون تیمیه که یه ماه پیش قهرمان جام حذفی شده این همون تیمه و البته با آندو و مجتبی که ایشالله روز به روز بهتر شن  و بشن همون بهترین ستاره های زمین

بازی با الجزیره خیلی خوب نبودیم ینی نیمه دوم خوب بنودیم

نیمه دوم یکم بیخیال شدیم ولی کیف کردم گل آرشم رو و البته شادی بعد گلش رو چه قشنگ شادی کرد

این بازی دومین کاپیتانی آرش بود که خیلی کم ولی  مهم بود

این بازو بند خیلی حرمت داره و حتی یه دقیقه بسته شدنش رو بازو هم مهمه

بازی بعدیمون تو لیگه و با شاهین تیمی که امسال خیلی اذیتمون کرد ولی هر دو بازی رو باهاش بردیم تیمی که یه دروازه بان داره به اسم وحید کاسیاس همون که یه روزایی دروازمون رو نجات میداد ولی میگن احتمال زیاد نیس ینی مصدوم شده

راستی ما دیروز(پنجشنبه) رفته بودیم اردو جاتون خالی تا یکم استراحت کنیم  و آماده شیم واسه بقیه امتحانا که مثه کنه چسبیدن به جونمون و راحتمون نمیذارن!خدایا کی میشه تابستون بیاد؟

جاتون خالی یه عالمه فوتبال بازی کردیم و من سه تا گل زدم!  این قده خوب بود !فقط الان کل بدنم بسته و نمی تونم راه برم!

بعدشم یه عالمه والیبال و نتیجشم در رفتن مچ شادی و بستن کل دستام یه جوری که وقتی مچم رو تکون میدم کلی صدا میکنه! فک کنم در رفته!

خلاصه خیلی حال داد ولی قراره این هفته کل حالی که کردیم رو کوفتمون کنن کل روزای هفته سه چهار تا سه چهارتا امتحان داریم

منم که جدیدن تصمیم گرفتم بی خیال درس شم بچسبم به فوتبالم فوقش اینه که به جای شریف سر از دانشگاه آزاد در میارم دیگه! آخه مگه بالاتر از اینه ؟!

دیگه حوصلم سر رفته خوابمم میاد آخه ساعت نزدیک 3 صبه!

فعلا بای تا های!

دیدین شاهکار کاپیتان فرهاد رو؟چه قد دلم گرفتمیدونین چندماه از آخرین بوسه به پیرهن آبی میگذره؟میدونین چند ماه از آخرین بازی در آزادی میگذره؟میدونین چند ماه از آخرین تشویق فرهاد در آزادی میگذره؟

وای که دیشب چه قد دلم گرفت.....چه قد دلم اشک و گریه می خواست.خدا میدونه چند بار بغضم ترکید

خدا میدونه چه قد افسوس خوردم از نبودن کاپیتان از رفتنش از اخراجش از ناراحتیش

خدا میدونه چه قد دیشب اشک جاری شد از چشای استقلالیا چه قد دیشب همون دلمون واسه بازی کاپیتان تو آزادی تنگ شد

خدایا هنوز لحظه بوسش به لباس استقلال بعد بازی با نفت جلو چشامه هنوز اون لحظه جلو چشامه که این لحظه رقم میخوره

لحظه بوسه به پیراهن آبی که نماد استقلاله

خدا میدونه چقد دلم براش تنگ شد برای غیرتش برای کاپیتانیش برای دعواهاش برای خوشحالی بعد گلش برای .....

نمی دونم این گزارشگر رو کی انتخاب می کنه که به خودش اجازه میده اخراج بهترین کاپیتانو بهترین اتفاق تلقی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ولی خدا وکیلی  حرکتی که فرهاد کرد معلومه حرص همه این پرسپولیسی ها رو در آورده!آخه اونا اون چهارتا باخت رو یه کابوس که واقعیت داره میدونن!نشونه شخصیتشونه این حرکاتشون هم!

وای خدایا کی میشه این خواب وحشتناک تموم شه؟کی میشه فرهاد برگرده و دوباره دقیقه 92 دربی گل بزنه تا شعار گل فرهاد بیرون بیامون دوباره ورزشگاه رو پر کنه؟

استقلال3-0صبا

سلام به همه دوستای گل استقلالیم

چطورمطورین؟حتما همتون خیلی خوشحالین که تا فتح لیگ و گرفتن جام  کمتر از یه ماه مونده؟!

وای من که خیلی خیلی خوشحالم.بازی دیروز خیلی قشن بود و حقمون برد بود البته که چند بار تیرک دروازمون لرزید!!!

ولی خیلی خوب بود مخصوصا برگشتم کاپیتان مجتبی و ترکیب آندو و مجتبی کنار هم

گلامونم خیلی قشنگ بود خیلی از بازی خوشم اومد کلی جیغ زدم پای TV ولی خدا وکیلی حال کردین همه چی رو؟

از گل قشنگ پژمان گرفته تا گل آرش من که قبول نشد.....

ولی این صبایی ها چه وحشی بودن هی رو آرشم خطا کردن دلشون میخواس کارت قرمز بگیرن!

ولی گل سوم که آرش تو اون شلوغی زد و میثم گلش کرد چه گلی بودا!خیلی حال کردم

کلا خیلی حال کردم!

پرسپولیسم که با سپاهان مساوی کرد و ما یه قدم نزدیکتر شدیم به قهرمانی

پیش به سوی جام

بدویین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ایشالله بقیه بازی ها رو هم با اختلاف زیاد میبریم البته با گلزنی آرشم!

سلام

شرمنده دیر اومدم آخه این درسای لعنتی مگه میذاره!اه

مطمئنن همتون بازی با مس رو دیدین!الهی قربون آرش برم که اینقده خوب بازی کرددوتا پاس گل خوشمل و ناز دادخیلی خوب بازی کرد و حقش بود بهترین بازیکن زمین شدن!راستی بازو بند کاپیتانیشو دیدین؟وای من که خیلی ذوق زدم!وای اولش که بازیکنا رو نشون داد فک کردم آرش ترکیب اصلی نیس بعد یهو دیدم آرش اون طرف رحمتی ایستاده!وای باورم نمی شد!خیلی ذوق کردمهمیشه آرزوم بود بازوبندی که فرهاد همیشه به بازو چپش می بست رو یه بار رو بازو آرشم ببینم که شد!خیلی خوشحال شدم!حتما شما ها هم خوشحالیدین!

خیلی بازی خوبی بود بااین برد رفتیم پشت سر سپاهان تا یکم بیشتر احساس خطر کنهاحساس کنه یه رقیب قدرتمند داره تعقیبش می کنهتازه به خودمون اومدیم و حالا دیگه پیش به سوی دومین جامحمله.....

حالا دیگه مطمئنیم که قهرمانیمیه امتیاز رو هم نباید از دست بدیم تا با قدرت قهرمان شیم

سپاهان باید بدونه که ما فقط منتظر یه اشتباه کوچیکیمیه خروج بی موقع دروازه بانشون یه توپ الکی هدر دادن یه پاس اشتباه

همه و همه واسه ما کار سازهپس پیش به سوی قهرمانی

 راستی بازی امروز رو هم باید با گلزنی آرش ببریم ینی میبریم آخه آرش سه ساله تمومه که تنها نفری یه که به صبا گل زده!هوراااااااااااااااااااااپس فردا بریم که گلزنی آرش رو ببینیم پیش به سوی تیر بارون شدن صباحمله

سلام به همه دوستای گلم

خیلی دلم براتون تنگیده بود ولی اصلا حس نت اومدن نداشتم

حس تایپیدن و پست گذاشتنم نداشتم

نمی دونم شماها هم مثه من وقتی فرهادو با لباس زرد رنگ الغرافه دیدین اشکتون در اومد یا نه؟

نمی دونم شماهم دلتنگش شدین یا نه ولی من تا بازی شروع شد تا رفت رو فرهاد زوم کرد ناخودآگاه اشکم در اومد

حس بدی داشتم اون شبخیلی بد......

خیلی بد بود

راستی استقلالم این مدت بعد قهرمانی خیلی خوب نبود

ینی توقع ما خیلی بیشتره

راستی داداش فریدمم رفت........

هی دلم براش تنگ شدش.....

ما باید امروز ببریم با گلزنی عشقم آرشم

راستی من چند شبه همش خواب آرش می بینمخوابایی که حس می کنم واقعیته ولی کاش واقعیت بود

از چهارشنبه شب همش آرش میاد تو خوابمولی نمیفهمم چرا؟شاید به خاطر اینه که خیلی بهش فک می کنم

خدایا دارم دیوونه میشم کمکم کن........

راستی ما یه آزمون دادیم شدیم تیم اول بین دخترا تو استان در کل چهارم استان

ریاضی بود عمومی داشت و اختصاصیعمومیش رو اول و اختصاصیش رو چهارم شدیم

دعا کنین برامون تیمی بود پنج نفرهالان مرحله نیمه نهاییه ینی 8 اردیبهشت!بعدشم نهاییش تهرانه

اگه قبول شیم و بریم وای......خداجونمیه بار دیگه دیدن آرش

به امید برد امروز و گلزنی آرش

صدای بهم خوردن بال معصوم فرشته ها می آید، انگار آمدن تو نزدیکست . لمس بودنت مبارک

امروز خدا دو تا از اعجوبه ترین آفریده هاش رو به زمین هدیه دادهدوتا اعجوبه ای که امروز من خیلی دوسشون دارم

درسته اعجوبه ین!ولی دوس داشتنین

پنجم فروردین 69 خدا چون مامان و بابی منو خیلی دوس داشت دو تا شگفت انگیز بهشون هدیه داد!!!!!!!!!

راستی سلام خوبین؟چی کار می کنین با عید؟خوش میگذره؟خیلی؟یا کم؟معلومه خیلی!خوب به ما هم خیلی خیلی خوش میگذره

امروز 5 فروردين خدا یه جفت گل زيبا به مامان و بابای من هدیه داد

وجود زیبایت وارد به دنیا میشود * هدیه  سالروزش این آوا میشود *

عاشقی چون من بی پروا میشود * در شعر تولد غرق رویا میشود *

اینگونه سالی دگر از عمر تو آغاز میشود *

داداشی گلم،خواهرعزیزم تولدتون مبارک

واسه من جشن تولدت يه بهونه بود هميشه

که رو هديه بنويسم دلم از تو دور نميشه

 فرزانه جون تولدت مبارک ، فرید جون تولدت مبارک

یکی از یکی دوس داشتني تر

اینم شادی من!مگه بده 

اینم کیک تولد برای مهمونای عزیز فقط کادو فراموش نشه!!!خیلی زشته بدون کادو بیاینخجالت نمی کشین؟

یه کیک خیلی خوش طعم ،

با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من 

الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن

داداش فریدم،خواهرجون فرزانه

اینم کادوهاتون

بازشون کنین دیگه

یه خواهر دارم دومی نداره،لنگه همن این دوتا دوقلوها

یه داداش که خیلی خیلی دوسش دارم

روزایی که بتونم به همه نشون بدم یه داداش دارم که صد برابر داداشاشون ارزش داره

روزای دور هم بودن روزای بودن فرید

خیلی دلم تنگ شده بود واسه این روزا

امسال بعد از 5 سال که فرید اینجا نبود اولین ساله که تولد فرزانه و فرید رو با هم میگیریم

بهترین خواهر و برادر دنیا به اومدن تا من به داشتنشون افتخار کنم

استقلال قهرمان شده خدا میدونه که حقشه به لطف یزدان و بچه ها استقلال قهرمان شده......

سلام.....

چه طورین با قهرمانی؟همه خوبین؟خوش میگذره

من که خیلی خوشحالم.این از اولیشچه قدر قشنگ بود خداجونمچه قدر دوس داشتم لحظه ها رو خیلی قشنگ قهرمان شدیم تو ضیافت پنالتی ها!همه میگفتن به پنالتی بکشه استقلال دیگه امید نداره چون دروازه بان تیم رقیبش وحید طالبلویه ولی نمی دونستن وحیدم استقلالیه!

دیروز خدا به یه عده خندید بلند خندیداون عده ای که نمی خواستن قهرمانی استقلال رو ببینن

به همتون تبریک میگم این قهرمانی قشنگ رو  ولی دلم یکم واسه وحید سوخت گناه داشت طفلی......

حالا دیگه ما منتظر دومیش هستیم دومین جام رو باید بگیریم چند ماه دیگه!بابرگشتن مجتبی و آندو

راستی دیشب کسی جای خالی فرهاد رو حس نکرد؟؟؟؟؟؟؟کاش بودی کاپیتان کاش بودی و تو جام رو بالا می بردی....ما منتظر برگشتنتیم

راستی آخرین پنالتی واسه آرش بود که نرسید بزنه و قبلش قهرمان شدیم.به نظرتون اگه آرش میخواست بزنه چی میشد؟با وحید دست میداد و بعد پشت توپ می ایستاد؟گل میشد؟چی میشد؟

دیروز از همه جالب تر تقابل وحید و آرش دوتا هم اتاقی سابق بود مگه نه؟خیلی قشنگ بود

فعلا تا یه بهونه دیگه واسه اومدن و پست گذاشتن بای!

سلام خوبین؟

چه قد دلم تنگ شده بود بیام نت پست بذارم واقعا شرمندم حالم اصلا خوب نبود این هفته یه جوری بودم که از اول هفته فقط شنبه رفتم مدرسه

به خدا شرمنده همتونم شنبه نصفه شب اینقده حالم بد بود راهی بییمارستان شدم تا صبح زیر سرم بودم دیروز عصر هم دوباره حالم خیلی خراب شد و راهی بیمارستان شدم کلی آمپول نوش جون کردم

راستی شنبه شب آرش و خسرو رو توی سفر بخیر دیدن؟الهی فداش شم چه قد ناز شده بود آرشملباساش خیلی بهش میومد از اونجایی که من حالم خیلی خوب نبود و از عصر همش خواب بودم!فائزه چون منو خیلی دوس داره دوباره زنگ زد به من که بدو شبکه 3 آرش داره!دوس به این میگن!

فرداش هم رحمتی رو نیمروز آورده بود اینقده برنامشون باحال بود که نگوهر کی ندیدش دلش بسوزه!یه کیک تولد خریده بودن واسه نی نی تو راه سید مهدیگفت قراره اسمش رو بذارن طاهااین قد برنامشون با مزه بودبعدشم فوتبال دستی بازی کردن خلاصه که مریض شدنم کلی به نفعم شد تازه دیروزم مهمونشون پرویز خان بود برنامشون بد نبود یکم درباره رفتن و نرفتن فرهاد صحبت کردنکلی دلم گرفت کاش بودی داداشیپنجشنبه قراره شاهین ببریم و اولین جام  رو بگیریم ولی با نبودن تو و مجتبی کی جام رو بالای سرش ببره؟

راستی به نظرتون کی گل میزنه تو بازی حذفی پنجشنبه؟من دوس دارم به پنالت بکشه و آرش اخرین پنالتی رو بزنه و بپره بغل وحیدیا آرش همون جوری گل بزنه برگردون یا پنالتی باشه!و بپره بغل وحید خیلی قشنگ میشه ها!وای فک کنین؟!

راستی با عید چی کار میکنین؟خریداتونو انجام دادین؟ایشالله همه عید خوبی داشته باشیم مخصوصا آرشم...

سلام خوبین؟

ممنون از همه بروبچ استقلالی که دیشب زحمت کشیدن تاببریم

ممنون از همه

خیلی خوشحالم با اینکه این همه بازیکن نداشتیم بازم بردیم اینم نشان از قدرتمونه دیگه!

راستی من امتحان هندسم که شنبه بود و تعطیل شدیم فردایه!پس فعلا بای تا های

سلووووووووووووووووووووووووووووووووووم

چه طور مطورین؟وای من خیلی خیلی خوبم!می دونین چرا؟آخه الآن که دارم مینویسم باید سر جلسه امتحان هندسه می بودم اما به خاطر اتنخابات دیروز و اینکه مدرسه ما پایگاه اتنخابات بوده امروزم میخوان آرا رو بشمرن ما تعطیلیم................راستشو بخواین هندسه جز اون درسایی که من عاشقشم و از بهترین و خرخون ترین بچه های کلاس هم همیشه نمرم بهتر میشه ولی این فصلش خیلی خنک بود همش یا اثبات بود یا فرض کنیدبود یا خلف برهان بدترین قسمتای هندسهخلاصه که  امروز امتحان هندسه حسابی پیچید باز اگه خونده بودم میشد بدم ولی چون دیروز باغ بودیم و پنجشنبه هم کلی مهمون داشتیم نشد درس بخونم دیگه

جاتون خالی دیشب یه صفایی داد باغاولش کلی بیلیارد بازی کردیم بعدشم یه عالمه فوتبال با پسرا بعدم رفتیم بیرون به گشت و گذارکلی حال داد شبم که اومدیم خونه هلاک بودم!داشتم میمردم کتابمو همون جوری که تو کمد بود برداشتم و گذاشتم تو کیفم اصلا حس درس خوندن نداشتم و خوابم میومدصب نمیدونم چی شد کله صب از خواب بیدار شدم اصن نمیدونم چرا ساعت 5 صب بیدار شدم هرکار کردم خوابم نبرد گفتم جهنم میشینم یکم هندسه میخونم شاید یه فایده ای داشت داشتم کتابمو درمیاوردم که فائزه زنگ زد و گفت که مدرسه مامانش تعطیلن  و پرسید ما تعطیل نیستیم؟

منم گفتم که خبر ندارم و زنگ زدم مدرسه و گفتن تعطیلیم.از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم باورم نمیشد!آخه من  و این همه خوشبختی؟محاله؟ حالا من خونم و دارم تو نت میگردم فردا امتحان فیزیک و عربی و فاینال زبان دارم!

راستی آرش قراره با تیم بره قطر با این حال که محرومهمن کلی خودمو آماده کرده بودم سه شنبه آرشم گل بزنه ولی ......

نچ ولی عیبی نداره ایشالله بازی بعدی

راستی راستی فرهاد قراره برگرده اون چهارماه که گفته دوماهش تمومید فقط دوماه دیگه مونده تا برگشتن فرهادمون کاپیتانمون می دونستم کاپیتانمون دلامون رو نمیشکنه فرهاد گفته فقط و فقط با استقلال از فوتبال خداحافظی میکنه

دیگه باید برم فقط نظر یادتون نره

سلام خوبین؟ببخشین یه چند وقتی نبودم اصلا وقت نداشتم بیام

حالا اومدم پست بذارم یه پست خوب!

خوب از چی بگم اینکه این هفته ها همش باید واسه المپیاد می خوندم و با اومدن فرید همه برنامه هام بهم ریخت بگم؟یا از اینکه امروز رفتم تو سایته المپیاد و میبینم فقط نه تا درست جواب دادم؟

خیلی المپیاد بد بود اصن دوست ندارم دربارش حرف بزنماصلا ولش کنین المپیاد لعنتی رو !

راستی کارنامه هامونم دادن!معدلم شده 65/19

از زبان فارسی و شیمی و انضباطم کم آوردم!

بریم سراغ آرشم و استقلال!

این چند هفته آرش عالی بود عالی تر از عالی!خیلی خوب بازی میکنه این روزا ولی من موندم کیروش چرا از لیست تیم ملی خطش زد؟موندم چرا هیچ کس قدر توانایی های آرشمو نمیدونه؟

بی خیال اصلا مهم نیست برام.....میگیرنش بعدهم مصدوم میدنش!اصن بهتر که نیستش!چون اینجوری بهتر میتونه تمرین کنه و به تیم کمک کنه......

راستی چند شب پیش آرشو دیدین تو TV؟الهی فداش شم!چه قدر با کت سفیدش خوشگل شده بود عزیزم......

آرشم کی میشه.........

من دوستم فائزه زنگ زد بهم که شبکه3آرش داره برو نگا کن منم بابامو مجبور کردم بره از تو اتاق فیلمش رو ببینه

راستی تنایج مسابقات شریف هم اومده شدیم تیم 96 ینی تقریبا اگه 10 امتیاز دیگه میگرفتیم قبول بودیم

چون فقط 60تا تیم اول میرن مرحله بعد.....

حالا که المپیادمو دادم دیگه راحت شدم.سه چهار روزی استراحت بعدشم واسه المپیاد سال دیگه شروع میکنم

من باید قبول شم باید باید

حتما قبول میشم ینی باید قبول شم شما هم برام دعا کنین

واس امروز بسه دیگه نظر یادتون نره بای تا های!

سلام خوبین؟

جاتون خالی دیروز مراسم داشتین واسه سالم و سلامت برگشتن دذوستان از راهیان

تقریبا ساعت 5/9 بود که زنگ تفریح رو با یکم تاخیر زدن و گفتن که همه بیان مقدمتان گلباران راهیانی ها

نفر اولی که از اتوبوس پیاده شد فاطمه بود اومد پایین ساکش رو برداشت بدون دنگ و فنگ اومد با همه دست داد و بعدش رفت بقیه وسایلش رو آورد

همه اومدن پایین جز زهرا و مطی هرچی من و فائزه منتظر موندیم نیومدن

نفر آخر بودن که از اتوبوس پیاده شدن مطهره که اومد پرید بغلمخیلی دلم براش تنگ شده بود انگار یکسال ندیده بودمش

آخرین نفری هم که از اتوبوس پیاده شد زهرا بود هرچی فائزه به من میگفت زهرا من از بین اون همه جمعیت پیداش نمی کردم تا بالاخره فائزه گفت عینکش رو برداشته!باورم نمی شد خیلی بدون عینک تغییر کرده بود

امروزم هیچ کس نیومده مدرسه همه خسته بودن زهرا هم عروسی داداششه

راستی گفتم اتوبوس چپ کرده

از جمعه که شنیدم اتوبوس مدرسه تکتم و مریم چپ کرده دلم هری ریخت آخه می ترسیدم نکنه زهرا جونم برنگرده

یه وقت نکنه مطی رو دیگه نبینم؟

خیلی حالم بد شد وقتی شنیدم یه اتوبوس چپ کرده و 3 نفر درجا کشته شدن 13 نفر تو کماین 6نفر هم قطع نخاع شدن

سه شنبه 2 نفر دیگه از اونایی که تو کما بودن هم فوت کردن تورو خدا واسشون دعا کنین

خیلی دیروز زنگ زدم به پریسا دوست کلاس والیبالم پشت تلفن فقط گریه می کرد صمیمی ترین دوستش تو کماست

توروخدا جون آرش واسش دعا کنین اسمش فاطمست

سلام خوبین؟نمیدونم شاید حال همتون خیلی بد باشه به خاطر حال بد استقلالاستقلال حالش بده ولی این من و توییم که می تونیم حالش رو خوب کنیم....من و تو باید به فکر استقلالمون باشیمبه فکر چاره واسه قهرمانیواسه برگشتن به صدرواسه بهترین شدن و بهترین موندن

راستش من یه مدتی که نبودم تهران بودم

خیلی خوش گذشت خیلی هرچند اس اس باخت

از اولش میگم از اول اول اگه حوصلشو داری بخون چون خیلی طولانیه....

تقریبا آخرای آذر ماه بود که اومدن بهمون گفتن میخوان ببرنمون راهیان نور بعد از امتحانای ترم من حوصله رفتنش رو نداشتم چون خیلی مزخرفه برم اتوبوس چپ کنه بیفتم بمیرم؟مگه دیوونم؟

به جاش گفتم میمونم خونه میخورم و میخوابم و روزا با بروبچ میریم به گشت و گذار

یه روز عصر تو امتحانای ترم عموم که تهرانه زنگ زد و احوال پرسی کرد و حالم رو پرسید

گفتم عمو نمیاین مشهد؟دلم واسه دوقلوها تنگیده....

عمومم نه گذاشت نه برداشت گفت:تو چرا نمیای؟ما هم دلمون تنگ شده واستون؟

منم یه دفعه یادم اومد بچه ها که میرن تهران.......

وای یه دفعه پشت تلفن ذوق مرگ شدمگفتم عمو من 10تا20بهمن احتمالا بیکارم بیام؟

عمومم گفت قدمت رو چشم گلم بیا زود بیا که دلم برات تنگ شده

منم هرجا که میرفتم پز میدادم که قراره برم تهران آرش رو ببینمتو مدرسه هم همه فهمیده بودن و هرکی به من میرسید یه نامه میداد دستم

یکی میگفت بده آرش

اون یکی التماس دعا داشت که نامش رو برسونم دست علی ضیا

سحر نامه دادش واسه کریم انصاری فر

اما کاش یه جا نمیگفتم جمعه قبل دربی خونه عمم بودیم ناهار نسشتم کنار ملودی و همه چی رو واسش تعریف کردم.اونم گفت خوش به حالت اما این حرفا رو دانیال هم شنید

دانیال پسر عممه پرسپولیسیه خیلی خرخونه و امسال هم المپیادیه خیر سرش منم ازش متنفرم

پسره پررو خودشو چسبوند به من که منم میام

به عموم که گفتم گفت بذار بیاد پرسپولیس میبازه یکم بهش میخندیم دخی یکم آبغوره جمع میکنیم!

بابامم تا فهمید دانیال هم با من میاد گفت پس من نمیام دیگه باهات دانیال مردیه واسه خودش....

هرچی من گفتم قبول نکرد و من رو مثلا سپرد دست دانیال

سه شنبه شد سه شنبه11بهمن دو روز قبل دربی

چون قرار بود بچه ها پنجشنبه برن گفتن چهار شنبه هم نیاین مدرسه

منم از خدا خواسته سه شنبه بلیط گرفتم رفتم تهران

تقریبا عصر بود رسیدیم اینقدر تو ماشین دانیال ور زد ور زد که سرم رفت

نذاشت یه کلمه با عموم حرف بزنم

بعد که حرفای آقا تمومید من با عموم حرف زدم واسه تمرین فرداش

قرار شد فردا صبحش بریم سر تمرین

رفتم اما نتونستم هیچ کار بکنم

فقط وایسادم کنار نگاش کردم فقط همین....

دلم میخواست  برم جلو بهش بگم چه قدر دوسش دارم ولی نتونستم نتونستم نتونستم

رفتم خونه داشتم حرص میخوردم که هیچی نگفتم و فقط نگاش کردم داشتم از دست خودم دیوونه میشدم

بعد تمرین رفتم جام جم نامه فاطمه رو دادم علی ضیا

بعد هم رفتم خونه

تصمیم گرفتم عصر برم هتل المپیک باهاش حرف بزنم

عصر تا از خواب بیدار شدیم و حاضر شدم و خوشگل خوشتیپ کردم شد 5/7 تا رسیدیم اونجاتقریبا5/8شده بود

اونجا که رسیدیم به معنای واقعی شلوغی رو دیدم غلغله بود خیلی ها اومده بودن خیلی ها

همین جوری که نگاه می کردم یه دفعه نگام افتاد به آرش که داشت با یه دختر کوچولو و باباش عکس میگرفت

دلم هری ریخت نمیتونستم نگاش کنم

فقط سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم خونسرد خونسرد انگار اتفاقی نیفتاده

به عموم اشاره کردم که آرش اون طرفه

دستم رو گرفت و کشید بردم طرف آرش فقط چشام رو بستم همین

تا چشام رو باز کردم آرش رو روبه روم دیدم

سرم رو انداختم پایین اول پاکت نامه ها رو دادم بهش نامه های خودم و فریده و سمیرا و...

تا اون همه نامه رو دید فک کنم داشت از تعجب شاخ درمیاورد!

بعد هم کادوی ولنتاینش رو دادم بهش آخرشم یه لطف دارین گفت و تموم

ولی عموم نذاشت تموم شه یه نگا به من کرد و یه نگا به آرش بعد هم گفت این برادر زاده من مدرسه رو این هفته پیچونده که دربی تهران باشه و شما رو ببینه خیلی دوستون داره

من مثه چی سرخ شدم اصلا تو خوابمم نمیدیدم که این قدر از کسی خجالت بکشم و منی که به قول بابام حق خواهرمم توی سر زبون داری خوردم این قدر سرخ شم و خجالت بکشم

بعدشم عکس و امضا و دیگه واقعا تموم شد.....

وقتی داشتیم برمیگشتیم دوباره نگام به نگاش افتاد

باز داشت امضا میداد

نمی تونستم تو چشاش نگا کنم حس می کردم نگاش یه چیزی داره که اذیتم می کنه

برگشتیم خونه عموم از قبل اینکه برم قول داده بود ببرم ورزشگاه

قول داده بود واسه یه بار هم که شده من بتونم آزادی رو ببینم

میدونستم میشه چون یه بار دیگه هم ورزشگاه رفتن رو امتحان کرده بودم

سالی که قهرمان شدیم تو مشهد رفته بودم

بعدا خاطره اونم مینویسم

پنج شنبه از صب زود بیدار شدم

رفتیم بیرون یه دست لباس آز لباسای آرش رو خریدم بعد رفتیم گواش خریدیم بعد هم یه کلاه و شال گردن با آرم اس اس

اومدم خونه زن عموم برام کارهای اولیه رو انجام داد و بعد لباسام رو پوشیدم و بعدشم صورتم رو رنگ کرد بعدش ناهار هر جور بود خوردمو وراه افتادیم به سمت ورزشگاه تقریبا 5/4 اونجا بودیم ولی تا رفتیم تو و نشستین 5 گذشته بود

نسشتیم پشت دروازه

نمی خوام از بازی حرفی بزنم چون می دونم هیچکس دوس نداره

بعد بازی اون قدر حالم خراب بود که نفهمیدم چه جوری زدم بیرون از ورزشگاه می خواستم گوشیم رو خاموش کنم اما می دونستم هم مامانم هم عموم نگران میشن

خاموش نکردم چون لنگی ها فک می کردن کم آوردم

روشن گذاشتم و جواب همشون رو دادم کامل

به همشون حالی کردم 4 تا بردیم این یکی هم فدای یه تار موی آرشم

نمی دونم ساعت چند بود که برگشتم خونه عموماز باخت اس اس ناراحت بود ولی از اینکه من باهاش نرفته بودم بیشتر ناراحت بود

می دونستم ناراحت میشه ولی نمیتونستم برم خونه باید میرفتم هوا میخوردم

فرداش جمعه رفتیم بیرون ناهار شنبه  هم دوباره رفتم تمرین

رفتم و به آرش گفتم فدای سرت که باختیم براش 6 اردیبهشت رو یاد آوری کردم که در اوج ناامیدی قرمان شدیم

کلی حرف زدم اما با چشم بسته!نمیتونستم بهش نگا کنم و حرف بزنم

سخت بود

آرش آخرش یه لبخند خیلی تلخ زد و رفت تو زمین

بعد رفتم دانشگاه شریف واسه مصاحبه و بعدشم خونه

یکشنبه هم نتونستم برم تمرین چون باید میرفتم دانشگاه

آخرای شب بود 1و2 که موبایل عموم و زن عموم یکی درمیون زنگ می خورد

بعد نیم ساعت عموم بالاخره برداشت

فرید بود وای خدای من...

چرا این قدر بی خبر نفهمیدم

چراش رو نفهمیدم

فرید داداشمه رفته بود سوئد واسه درس خوندن(در اصل برای فرار از سربازی رفت!!!)

دوسال بود که ندیده بودمش

ساعت2 صبح رفتیم فرودگاه آوردیمش خونه چون پروازش استکهلم به تهران بود

بعد هم من و فرید واسه ظهرش بلیط گرفتیم برگردیم چون فرید میخواست مامان بابام رو هم سوپرایز کنه

دیگه برگشتیم خونه الآنم من مدرسم تو مدرسه علافیم تا فردا چون بچه هایی که رفتم راهیان نور چهارشنبه شب میان

جاتون خالی خوش گذشت ولی کاش دربی رو هم میبردیم تا خوشی های من تکمیل شه

سلام سلام

حال کردین قزمر کشون رو ....!حال یکی یکی شون رو گرفتیمبعدی هم پرسپولیسهکه قراره سوراخ سوراخ بشهله بشهشک نکنین هرچند آندو و خسرو و ساموئل و فرهادرو نداریم ولی بازیکنای بزرگ کم نداریممی بریم امیر خان که اینقدر کری می خوند و میگفت جای مارو تو صدر میگیره این شدپرسپولیسی ها که جای خود دارن

دارم میرم تا پنجشنبهشاید هم جمعه شاید هم دیر ترچون تهرانم و نمی تونم پست بذارمخیلی خوشحالم خیلی خیلی خوشحالوای فک کن......خیلی باحاله دیدن دربی از تزدیک

نمی دونم چیکار کنم

حالا فعلا بای تا های.....

سلام یه سلام گرم

یه سلام خوشگل و نرم و گرم به همتون

دو تا باختیم به فدای یه تار موی داداش آرشم 6امتیاز فدای داداش آرشم که ما رو از این محلکه و بحران نجات دادآخ که چه قدر گلات ناب و قشنگ بودچه قدر گلات مثه خودت ناز بودآخ گل دومت خیلی محشر بودخیلی خیلی محشرداداشی عاشقتم

دوتا گل زدی یکی از یکی قشنگترصدر نشینیمون رو با گلات خریدی داداشیگل اول که رو هوا توپ رو چسبوندی به تورگل دومم که همه رو جا گذاشتی خودت یکه و تنها توپ و خودتو و مدافع حریف رو گل کردی

وای که چه قدر حال کردم قلعه نویی و تیمش فقط 2ساعت صدر نشین بودنتو باعث شدی همه آرزوهای تراکتوری ها تو خوابشون فقط به حقیقت تبدیل شه

امروز هم تراختورو له میکنیمنمیذاریم نفس بکشن

راستی یادم رفت بگم سه شنبه قراره بچه های ما رو ببرن راهیان نور من به جای اینکه با اونا برم و افسردگی مزمن بگیرم میرم تهران از آرش امضا بگیرم.....

برم بهش بگم چه قدر عاشقشم....

شاید دربی هم اونجا باشم

خوشحالم خیلی خوشحال

ادامه مطلب مصاحبه آرشه برین بخونین....

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

 با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی

 ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس

 تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

 تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن

 همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس

 واسه تولد تو باید دنیا رو آورد

 ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد

 اینا یه یادگاری توی خاطره هاته

 ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد

 تولدت عزیزم پراز ستاره بارون

 پر از باد کنک و شوق ، پر از آینه و شمعدون

 الهی که همیشه واسه تبریک امروز

 بیان یه عالم عاشق ، بیاد هزار تا مهمون

سلااااااااااام یه سلام ی سلام پر از انرژی و شادی به همه دوستای خوبم